سال نو و مهد
ارشان گلم یه دو هفتهای میشه برات ننوشتم. عزیزم هر روز چیزهای جدید یاد میگیری. الان دیگه راحت غلت میزنی راحت که چه عرض کنم به محض اینکه میزارمت رو زمین غلت میزنی. تازه اینقدر رو شیکمت اینور اونور میشی که از رو play mat میای بیرون. از ترس اینکه یهو شما راه نیفتی و کار خطرناکی انجام ندی همه پریزها رو روشون رو پوشوندیم.
ارشان گلم یه دو هفتهای میشه برات ننوشتم. عزیزم هر روز چیزهای جدید یاد میگیری. الان دیگه راحت غلت میزنی راحت که چه عرض کنم به محض اینکه میزارمت رو زمین غلت میزنی. تازه اینقدر رو شیکمت اینور اونور میشی که از رو play mat میای بیرون. از ترس اینکه یهو شما راه نیفتی و کار خطرناکی انجام ندی همه پریزها رو روشون رو پوشوندیم.
راستی یادم رفت بهت بگم شب سال نو با خاله نیوشا و بابا رفتیم یه رستوران با اخلاق خوبت مثل همیشه دلبری کردی هرکی باهات حرف میزد میخندیدی اونها هم قند تو دلشون آب میشد. تا نصف شب هم بیدارت نگاه داشتیم که اولین سال نو رو بیدار باشی. لحظه سال نو هم خاله نیوشا بغلت کرد میگفت میخوام اولین بوس سال جدیدم ارشان باشه. ولی به محض اینکه سال نو شد و همه داد زدند happy new year ترسیدی و زدی زیر گریه.
یه چیز دیگه مامان شدیدا برات دنبال مهد کودکم برا سال دیگه که من باید برگردم سر کار من تو اینترنت پیدا میکنم و خاله لعبت میره تو تورنتو میبینه. ولی اینقدر این مهدها گرونند که نگو. البته مهد ارزون هم هست ولی من دلم نمیاد پسرم رو هرجایی بزارم. بالاخره یکیش رو که ارزونتر بود ولی خوب یه مقدار از ما دور بود انتخاب کردیم و امروز خاله لعبت رفت فرمها رو بهشون داد و جای تو رو رزرو کرد.
خوب دیگه این هم چند تا عکس از این مدت
بوس