ژانویه ۲۰۱۳
سلام ارشان عزیزم،
بازم یکی دو هفتهای چیزی روی وب بلاگت ننوشتم. راستش نمیدونستم چی بنویسم. شاید بد نباشه در مورد خودت بگم. امیدوارم برات بعدا جذاب باشه. هفته قبل زنگ زدم به اداره بهداشت شهری که توش هستیم. واسه واکیسنه شدنت (نوبت سوم) وقت گرفتم. یه کی دو هفتهای هست خیلی چرخ و غلت میزانی. یه کم هم میتونی بشینی، اما فکر کنم یک ماه دیگه خوب بشینی و تعادلت رو حفظ کنی. شبها یکم بهتر میخوابی، و وقت خواب هستی دوست داری رشکم بخوابی. منم شاید خیلی وقت پیشها این کارو میکردم، اما، مطمئنم که یه ۱۰ سالی هست این کار رو نمیکنم.
همین الان، که مامان رفته بیرون، کنارم خوابیدی رویه مبل. بهم نگاه میکنی و لبخند میزانی. خیلی زیباست. و البته چهار تا از انگشتات تو دهنت هستند، و یه چیزیی میگی. کاشکی میفهمیدم چی میگی، به نظرم داری یه چی رو برام تعریف میکنی. کمی هم هیجان داری در موردش. تنها کاری میتونم بکنم این هست که تأییدت کنم. راستی، حرکت بامزه پا تو دهان کردن رو هم یاد گرفتی. خیلی جذاب هست! یه کار دیگه که میکنی، این هست که دستاتو میکوبی را رو یه زمین، یا رویه زانوت. هنوز نمیدونم منظورت چی هست، گاهی شاید اعتراض میکنی، و گاهی اصلا ناراحت به نظر نمیایی.
کلا کوچولوی بینظیری هستی، واسه خودت کاراکتر داری، و خیلی خوش اخلاقی. البته صفت بد قر قر زدن رو از من به ارث گرفتی، و توش مهارت خاصی داری. اما خوب هیچکسی که کامل نیست، هست؟ +