ارشان ارشان ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

ارشان و ما

اولین تجربه شنا

1391/12/9 9:53
نویسنده : نسیم
1,721 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام ارشان گلم

خلاصه ماجرا اینکه خیلی‌ سریع داری بزرگ میشی‌. دو هفته پیش روز خانواده بود و ما رفتیم Harrisson Hot Springs. از قبلش برات مایو و پوشک مخصوص شنا خریدم که بتونی‌ اونجا برای اولین بار بری استخر. 

سلام ارشان گلم

خلاصه ماجرا اینکه خیلی‌ سریع داری بزرگ میشی‌. دو هفته پیش روز خانواده بود و ما رفتیم Harrisson Hot Springs. از قبلش برات مایو و پوشک مخصوص شنا خریدم که بتونی‌ اونجا برای اولین بار بری استخر. 

اولش که بردیمت تو آب یه زره برات عجیب بود که پات رو زمین نیست بعد از یه مدت عادت کردی و حسابی‌ شولوپ شولپپ میکردی ولی‌ بابا چند بار سعی‌ کرد رو آب بخوابونتت کلت رو بالا می‌گرفتی و نمیزاشتی سرت به آب بخوره. نوبت دوم که اون شب رفتیم استخر (چون من می‌خواستم تو خسته بشی‌ و خوب بخوابی) سرت رو تو آب میکردی ولی‌ به محض اینکه سرت میخورد تو آب پات رو می‌گرفتی بالا نمیدونم چه حکمتی بود. شب که برگشتیم تو اتاق من فکر می‌کردم دیگه خسته‌ای و حسابی‌ می‌خوابی ولی‌ نیم ساعت خوابیدی و پا شدی سر حال تا ساعت ۱۲ شب پا به پای ما بیدار بودی. 

دوشنبه اون هفته هم رفتیم gymboree مهمونی‌ valentine و goodbye party teacher Dallas. آخه نه‌که تو برا همه شانس میاری معلمت هم تو هواپیمایی‌ west jet کار مهمانداری گرفته و برا یه دورهٔ ۵ هفته‌ای داره میره کلگری بعدش هم که برگرده فقط به عنوان مدیر میاد و دیگه درس نمیده. تازه روز مهمونی‌ فهمیدیم چهارشنبه بعد از کلاس شما دوست پسرش بهش پیشنهاد ازدواج داده و نامزد کردند. 

این مدت هنر سینه خیز رفتن رو به اوجش رسوندی ظرف سه سوت از این ور خونه میری به اون ور. خیلی‌ علاقه عجیبی‌ هم به سیم برق داری هی‌ ما سیم‌ها رو جمع می‌کنیم یا صندلی‌ میزاریم که راه تو بسته بشه بهشون نرسی ولی‌ باز تو راحت رو پیدا میکنی‌. اگه به سیم نرسی هم یه کیبورد زیر میز داریم اون رو می‌‌کشی بیرون باهاش بازی‌ میکنی‌. فکر می‌کنم آخر سر بشی‌ مهندس سخت افزار کامپیوتر. 

باز هم بگم؟؟؟؟؟؟

حالا تا اینجا رو داشته باش الان چیزی یادم نمیاد هروقت یادم اومد باز هم میام برات میگم 

عسل‌ترین پسر دنیا فعلا خداحافظ تا پست بعدی

پسندها (1)

نظرات (4)

شقایق(مامان محمد ارشان)
9 اسفند 91 10:23
سلام نسیم جون
من شقایق هستم
منم ی ارشان 4 ماهه دارم
ماشالا پسملت خیلی نازه
براش اسفند دود کن
از طرف من و ارشان هم ارشان کوچولوتو ببوس


مرسی‌ عزیزم ماشالله ارشان شما هم خیلی‌ نازه. تو هم حتما ارشان کوچولویه خوردنی رو یه گاز ازش بگیر (نه شوخی‌ کردم ببوسش)
مامان وندا
9 اسفند 91 13:19
عزیزم چقدر ناز شده خدا حفظش کنه


مرسی‌ گلم
عاطى مامان حسين
19 اسفند 91 0:08
واي خدا ماشاالله به آرشان خوشگل ما آب تني چطور بود خاله جووون؟؟؟
هنگامه
29 فروردین 92 20:36
سلام نسیم جون
ماشاله ارشان جون چقدر ناز و توپوله . امیدوارم همیشه حامی بزرگت باشه .
عزیزم همونطور که میدونی توی ایران متاسفانه امکانات کمه و من الان مدتی دنبال کلاس شنا و کلاس آموزشی برای آرسامم میگردم ولی متاسفانه استخر که هیچ ، کلاسها هم از 1 سالگی به بعده .
میشه من رو راهنمایی کنی که توی کلاسهای ارشان جون چکارها انجام میدن و در ضمن بابای آرسام نجات غریقه و میتونه خودش آرسام رو ببره استخر ولی نمیدونیم چه جوری شروع کنیم و چه جوری باید به یک نوزاد 6ماهه آموزش بدیم و ... لطف میکنی و یک مقدار من رو راهنمایی کنی .
میدونم با این مشغله فکری و کاری خیلی وقتت رو میگیره ولی ممنون میشم یه کمکی به آرسام بکنی
مرسی


ببخشید دیر دارم جواب میدم مدتی‌ درگیر اسباب کشی‌ بودیم اصلا نیومدم اینجا سر بزنم. جلسات اول کلاس به هیچ عنوان سر بچه‌ها رو زیر آب نمیکردن که بدشون نیاد. بعد میشوندنشون کنار استخر بعد می‌گفتیم آماده، شنا بعد فوت میکردیم که تو صورتشون بعد میوردیمشون تو آب اینجوری فقط تو فوت میکنی‌ اون هم نه خودآگاه نفس میکشه از جلسه سوم چهارم به بعد که میبردیمشون زیر آب و میاوردیم بالا این فوت خیلی‌ کمک میکرد. بعد اسباب باز مینداختیم اون سمت استخر بعد بچه‌ها رو به حالت سر خوردن بغل میکردیم میبردیمشون سمت عروسک که برش دارن یا یه سری توپ مینداخت جاهای مختلف استخر باید بچه‌ها رو می‌بردیم یکی‌ یکی‌ این‌ها رو جم کنند برشون گردونند دست معلم. یا وقتی‌ رو آب میخبوندیمشون به پشت یه آینه می‌گرفت بالا سرشون که خوششون بیاد مقاومت نکنند. یا مثلا یه وقتایی با یه لیوان مثل ابشار رو سرشون آب می‌ریخت که یواش یواش عادت کنند. الان راستش دیگه چیزی یادم نمیاد ولی‌ اگه چیزی به فکرم رسید باز برات مینویسم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ارشان و ما می باشد